کد مطلب:369959 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:716

34 - فرو بردن غیظ - فرو نشاندن آتش خشم
 بسم الله الرحمن الرحیم

و كظم الغیض ، و اطفاء النائرة .

مصون داشتن عدل 

امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق میل درونی و خواهش باطنی خود را در بسط عدل بین مردم به پیشگاه باری تعالی عرض نموده و سپس دو امر مهم را در ابقای عدل و داد از خداوند درخواست می نماید:

و كظم الغیظ و اطفاء النائرة ؛بارالها! زیور صلاحیت و لباس تقوی را به من بپوشان تا بتوانم از فوران غیظ جلوگیری كنم و آتش خشم را فرو نشانم . به خواست خداوند بزرگ موضوع سخنرانی امروز این دو مطلب می باشد كه در كلام امام سجاد (ع ) آمده است .

در آغاز سخن لازم می داند شنوندگان محترم به این نكته توجه نمایند كه پیاده كردن عدل در اجتماع امری است مهم و مهمتر از آن حفظ عدل و مصون داشتن آن از عواملی است كه فرد یا جامعه عادل را از صراط حق منحرف می نمایند و به راه تعدی و تجاوز سوق می دهد و دو مطلب موضوع سخنرانی امروز، دو عامل از عوامل عدل و دادگری است . به مشیت حكیمانه باری تعالی در وجود انسان به طور طبیعی غرایزی به ودیعه گذارده شده كه هر یك از آنها در ادامه زندگی و ابقای حیات فردی و نوعی انسان نقش مؤ ثری را ایفا می نماید و قوه غضب یكی از آنهاست .

غضب یا نیروی دفاع 

این غریزه ارزشمند و مهم نیروی دفاع آدمی در مقابل عوامل زیانباری است كه حیات و سلامتش را تهدید می نماید. قوه غضب همانند سلاحهای گرم و آتشین در دست مرزداران كشور است . در موقعی كه مملكت مورد حمله اجانب قرار گیرد با راهزنان اخلالگر به كشور هجوم آورند و بخواهند به مال و جان اهالی تعدی نمایند، مرز داران سلاحهای خود را به كار گیرند تا آنان را قلع و قمع نمایند و كشور و مردم را از بلا و خطر برهانند. مرزداران كشور موقعی كه ببینند مملكت در معرض خطر قرار گرفته و دشمن هجوم آورده است هر قدر از آتشبارهای خود استفاده كنند و سلاحهای خویش را به كار اندازند تا دشمن را مغلوب و منكوب نمایند و به عقب نشینی وادارشان سازند عملشان صحیح و مورد تاءیید عقل و شرع است ، اما اگر مرزداری یكی از همسنگران خود را كه به شوخی یا جدی به وی دشنام داده هدف قرار دهد و سلاح خود را به سوی او نشانه رود و آتش كند و او را مجروح یا مقتول نماید مجرم شناخته می شود و مورد تعقیب قرار می گیرد و به نسبت جرمی كه مرتكب شده است استحقاق مجازات دارد. اعمال قوه غضب همانند به كار گرفتن سلاح برای دفع دشمن و حفظ كشور تن است . اگر انسانی در بیابان مورد هجوم درنده یا گزنده ای قرار گیرد و خود را در معرض خطر احساس نماید غریزه غضب ، یعنی نیروی دفاع بدن ، به طور خودكار تحریك می شود، به صاحبش قوت و قدرت می بخشد و او با نیرومندی ، درنده یا گزنده را هدف قرار می دهد، با چوب و سنگ یا هر چه در اختیار دارد به دشمن می تازد و از خود دفاع می نماید. به كار بردن قوه غضب در چنین مورد مقبول عقل و شرع است . اما اگر از برادر خود یا یك فرد عادی سخن سرد یا دشنامی بشنود وظیفه اخلاقی و سجیه انسانی به وی اجازه نمی دهد قوه غضب را كه سلاح دفاع از سلامتی یا حیات اوست آزادانه به كار گیرد و گوینده را مورد هجوم قرار دهد، چه ممكن است این تندروی بی جا و ناسنجیده او را به پرتگاه خطرناكی ببرد، شخص مورد خشم را مجروح كند، چه ممكن است این تندروی بی جا و ناسنجیده او را به پرتگاه خطرناكی ببرد، شخص مورد خشم را مجروح كند، یا بر اثر یك ضربه به حیاتش خاتمه دهد و در نتیجه خود را اسیر زندان كند یا خویشتن را از زندگی محروم نماید. اولیای گرامی اسلام ضمن روایات متعددی پیروان خود را از به كار بردن قوه غضب بر حذر داشته و خطرات ناشی از آن را خاطر نشان فرموده اند، و در اینجا به بعضی از روایات اشاره می شود:

عن ابیمحمد الحسن بن علی علیهما السلام قال : الغضب مفتاح كل شر. (70)

كلید بدی ها 

امام عسگری علیه السلام فرموده : غضب كلید تمام شرور و بدی هاست .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : سمعت ابی یقول : اتی رسول الله صلی اللّه علیه و آله رجل بدوی فقال انی اسكن البادیه ، فعلمنی جوامع الكلام . فقال : امرك الا تغضب . فاعاد علیه الاعرابی المساءلة ثلاث مرات حتی رجع الرجل الی نفسه . فقال : لا اءسال عن شیئی بعد هذا ما امرنی رسول الله صلی اللّه علیه و آله الا بخیر، قال و كان ابی یقول : ای شی ء اشد من الغضب ؟ ان الرجل فیقتل النفس التی حرم الله و یقذف المحصنة .

امام صادق (ع ) از پدر بزرگوارش شنیده كه فرمود: عربی بدوی حضور رسول اكرم (ص ) شرفیاب شد. عرض كرد: مسكنم در بیابان است ، به من كلام جامعی را بیاموز. حضرت در پاسخ به او فرمود: به تو امر می كنم كه غضب مكن . مرد عرب سه بار درخواست خود را تكرار نمود و حضرت همان جواب را داد. سپس مرد سائل فكر كرد و با خود گفت : پس از این پاسخ ، دیگر سؤ الی نمی كنم و رسول گرامی چیزی جز خیر به من امر نفرموده است . در پایان حدیث ، امام صادق (ع ) از پدر بزرگوارش نقل نموده كه می فرمود: چه چیز بدتر از غضب است ؟ مرد خشمگین می شود، خونی را به ناحق می ریزد یا زن پاكدامن و عفیفی را به زنا نسبت می دهد.

غضب یا آتش مشتعل 

عن علی علیه السلام قال : الغضب نار موقدة . من كظمه اطفاءها و من اطلقه كان اول محترق بها. (71)

علی (ع ) فرموده است : غضب آتشی است افروخته ، هر كس در ضمیر خود آن را فرونشاند خاموشش نموده است و هر كس آزادش گذارد خود، اول كسی است كه در شعله های آن خواهد سوخت .

عن الصادق علیه السلام عن ابیه انه ذكر عنده الغضب فقال : ان الرجل لیغضب حتی لا یرضی ابدا و یدخل بذلك النار. (72)

امام صادق (ع ) از پدرش حدیث نمود كه در حضور آن حضرت سخن از غضب به میان آمد. فرمود: مرد غضب می كند و به هیچ وجه راضی نمی شود كه از آن باز ایستد و سرانجام بر اثر خشم ، جهنمی می شود و داخل آتش می گردد.

موقعی كه فرد عادل یا جامعه درستكار برافروخته و خشمگین می گردند در معرض خطر انواع گناهان واقع می شوند و ممكن است در آن حالت به جرایم بزرگ و غیر قابل جبرانی دست بزنند. در این شرایط، عدل سالم و پایدار نمی ماند و اشخاص خشمگین برای ارضای غریزه خشم از راه حق ، منحرف می گردند و دامنشان به گناهان آلوده می شود. راه جلوگیری از عواقب شوم غضب ، كظم غیظ یعنی فرو نشاندن هیجان درونی است . انسان خشمگین می تواند با انجام پاره ای از اعمال ، خشم درونی را فرو نشاند: اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است بپا خیزد، دست و صورت را با آب سرد بشوید، از محیط غضب خارج شود و از این قبیل اعمال . انجام این كارها نیاز به توجه و تعقل دارد. بدبختانه هیجان غضب ، عقل را تیره می كند و نمی گذارد آدمی به خیر و صلاح بیندیشد و آن را به كار بندد.

عامل تیرگی عقل 

عن علی علیه السلام : الغضب یفسد الالباب و یبعد عن الصواب . (73)

علی (ع ) فرموده : غضب ، عقل را فاسد می كند و آدمی را از تشخیص صلاح و صواب دور می سازد.

از انسان خشمگین و بر افروخته نمی توان توقع داشت كه به خود آید، فكر كند، از اعمال خلاف مصلحت خودداری نماید، و به راه صحیح و صواب گرایش یابد. در این موقع لازم است افراد پاكدل و بشردوست كمك كنند، انسان غضب آلود را از پرتگاه سقوط دور نمایند و به هر نحوی كه ممكن است موجبات كظم غیظ و فرونشاندن خشم درونیش را فراهم آورند. حضرت زین العابدین علیه السلام در این قسمت از دعای مكارم الاخلاق چنین موفقیت بزرگی را از پیشگاه الهی در خواست نموده و عرض می كند:

و حلنی بحلیة و البسنی زینة المتقین فی بسط العدل و كظم الغیظ.

بارالها! مرا به زیور صالحین بیارا و زینت متقین را بر من بپوشان تا به گسترش عدل موفق شوم و به فرونشاندن غیظ دست یابم . بسط عدل در جامعه ، تمنای اول امام سجاد (ع ) است برای آنكه افراد عادل را از گناهان ناشی از خشم محافظت كند و نگذارد سرمایه گرانقدر عقل از كفشان برود توفیق پیشگیری از بروز غضب یعنی كظم غیظ را از پیشگاه خداوند درخواست می نماید. امام (ع ) عملا و علما برای فرونشاندن غیظ باطنی دگران شایستگی و صلاحیت دارد، از نظر عمل ، حضرت زین العابدین (ع ) خود اهل كظم غیظ است و این سجیه انسانی مكرر از وی مشاهده شده است و در اینجا به ذكر دو نمونه ، یكی در محیط خانواده و آن دیگر در محیط اجتماع اكتفا می شود:

امام سجاد و كظم غیظ 

كانت جاریة لعلی بن الحسین علیهما السلام تسكب علیه الماء. فسقط الابریق من یدها فشجه . فرفع راءسه الیها. فقالت الجاریة : ان الله تعالی یقول : و الكاظمین الغیظ. فقال : كظمت غیظی . قالت : و العافین عن الناس . قال : عفوت عنك . قالت : و الله یحب المحسنین . قال : اذهبی ، فانت حرة لوجه الله . (74)

جاریه حضرت علی بن الحسین علیهما السلام روی سر حضرت آب می ریخت . غفلتا ظرف آب از دستش رها شد. به سر حضرت اصابت نمود. آن را شكافت و خون ریخت . حضرت سر بلند كرد و به وی نگریست . جاریه آیه حاوی كظم غیظ را خواند. حضرت فرمود: غیظم را فرو نشاندم سپس قسمت دیگر آیه را خواند. حضرت فرمود: ترا بخشیدم . آنگاه جمله آخر آیه را كه حاوی احسان است قرائت نمود. فرمود: برو كه تو برای خداوند آزادی .

حكی عن زین العابدین علی بن الحسین علیهما السلام انه سبه رجل فرمی علیه خمیصة كانت علیه . فامر له بالف درهم . فقال بعضهم جمع فیه خمس خصال : الحلم و اسقاط الاذی و تخلیص الرجل مما یبعده عن الله و حمله علی الندم و التوبة . و رجوعه الی المدح بعد الذم فاشتری جمیع ذلك بیسیر من الدنیا. (75)

امام و پاداش دشنامگو 

مردی به امام سجاد (ع ) دشنام گفت : حضرت بلافاصله عبای سیاه رنگی را كه بر دوش داشت به سویش افكند و فرمود: هزار درهم نیز به وی بدهند و كسانی ناظر این جریان بودند گفتند: امام (ع ) با عمل خود پنج خصلت پسندیده را جمع نمود: اول حلم یعنی كظم غیظ، دوم چشمپوشی از ایذاء وی ، سوم دشنامگو را از عمل خود نادم نمود، چهارم به توبه اش موفق ساخت ، و پنجم او را به مدح وادار نمود، پس از آنكه دشنام گفته بود، و امام (ع ) همه آنها را با قلیلی از مال دنیا خریداری نمود.

پس اگر امام سجاد (ع ) شخص برافروخته ای را به كظم غیظ دعوت كند، نمی تواند بگوید: اگر كظم غیظ خوب است چرا خودتان عمل نمی كنید و در ناملایمات برافروخته و خشمگین می شوید زیرا مراتب حلم و كظم غیظ امام بر كسی پوشیده نبود و آنان كه حضرتش را می شناختند آگاه بودند كه او در خانواده و اجتماع تا چه حد ناروایی ها را تحمل می كند و در مقابل اسائه ادب افراد غیر مؤ دب و بد زبان كظم غیظ می نماید. كظم غیظ در آیین مقدس اسلام از صفات حمیده و خصال پسندیده است و در این باره احادیث بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده است برای آنكه شنوندگان محترم ، بیش از پیش به اهمیت و ارزش آن واقف شوند در اینجا قسمتی از روایات به عرض می رسد:

عن النبی صلی اللّه علیه و آله قال : من احب السبیل الی الله عزو جل جرعتان : جرعة غیظ تردها بحلم و جرعة مصیبة تردها بصبر. (76)

رسول اكرم (ص ) فرموده : از جمله راههای محبوب برای قرب به خداوند دو جرعه است : یكی جرعه غیظ است و آن دیگر جرعه مصیبت . افراد با ایمان جرعه غیظ را با حلم و جرعه مصیبت را با صبر به درون خود رد می كنند و برون نمی افكنند.

عن ابیجعفر علیه السلام قال : من كظم غیظا و هو یقدر علی امضائه حشی الله قلبه امنا و ایمانا یوم القیامة . (77)

امام باقر (ع ) فرمود: هر كس غیظی را در باطن حبس كند با آنكه اگر بخواهد می تواند آن را اظهار نماید و شخص مورد غضب را كیفر دهد خداوند در قیامت او را از ایمنی و ایمان پر می كند.

عز دنیا و آخرت 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : ما من عبد كظم غیظا الا زاده الله عزوجل به عزا فی الدنیا و الاخرة و قد قال الله تبارك و تعالی : و الكاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین و آتاه الله الجنة مكان غیظه ذلك . (78)

امام صادق (ع ) فرمود: هیچ بنده ای كظم غیظ نمی كند مگر آنكه خداوند به این وسیله عز او را در دنیا و آخرت افزایش می دهد. سپس حضرت آیه كظم غیظ را قرائت نمود و فرمود: خداوند در مقابل غیظی كه فرونشانده است به او بهشت رحمت می دهد.

و عنه علیه السلام قال : من كظم غیظا و لو شاء ان یمضیه امضاه ملاء الله قلبه یوم القیامة رضاه . (79)

و نیز فرموده است : هر كس غیظی را فرو نشاند كه اگر بخواهد می تواند آن را عملی نماید خداوند در قیامت دل او را از خشنودی و رضای خود پر می كند.

كان علی بن الحسین علیهما السلام یقول : انه لیعجبنی الرجل ان یدركه حلمه عند غضبه . (80)

آنقدر كظم غیظ، مهم و گرانقدر است كه امام سجاد (ع ) می فرمود: موجب شگفتی من است مردی كه حلم و بردباریش موقع غضب ، او را دریابد و باعث كظم غیظش گردد.

عفو نابجا 

اگر كسی به افراد كریم النفس و بزرگوار بد كند طبق دستور اولیای اسلام او را می بخشند و مشمول عفو خود قرار می دهند ولی این دستور در جایی قابل اجراست كه بدكننده لایق عفو و اغماض باشد. اما اگر چشمپوشی از بدی او موجب گستاخی و تجریش می شود و زیانهای تازه ای به بار می آورد باید مورد تعقیبش قرار داد و این مطلب در رساله حقوق امام سجاد تصریح شده است .

و اما حق من ساءك فان تعفو عنه و ان علمت ان العفو یضر انتصرت . (81)

حق كسی كه به شما بد كرده این است كه او را ببخشی و عفوش نمایی . اما اگر دانستی كه عفو او زیانبار است ، با استنصار از قانون و قاضی و مردم ، مجازاتش می نمایی .

خودداری از انتقام 

لازم است در بحث كظم غیظ، این نكته تذكر داده شود كه فرونشاندن هیجان درونی به معنای عفو و اغماض از كسی كه با عمل ناروای خود موجب خشم شما گردیده نیست بلكه مقصود این است كه خشم درونی خود را برون نیفكنی و خود به اعمال غضب و انتقامجویی دست نزنی ، چه ممكن است در خلال عمل مرتكب گناهان بزرگ شوی و دچار ندامت و افسوس گردی . اما پس از واپس زدن هیجان باطنی و كظم غیظ فكر كن ، اگر كسی كه به شما آزار داده قابل عفو است ، او را ببخش و اگر شایسته عفو نیست ، از راه قانون مجازاتش كن به با اعمال غضب و انتقامجویی . ممكن است كسانی با وسوسه خود، شخص شما موجب ذلت و خواری است . برای اینكه خود را از آن وضع موهن برهانی لازم است غیظت را برون افكنی و از كسی كه آزارت داده و به خشمت آورده انتقام بگیری نه اینكه او را به حال خودش واگذاری و خود را تحقیر نمایی . این وسوسه می تواند سد راه كظم غیظ شود، او را از فرو نشاندن هیجان درونی باز دارد، و به اعمال غضب و انتقامجویی وادارش نماید، مگر آنكه خودش شخص فهمیده و دانایی باشد، به سخن وسوسه گران اعتنا نكند، و خویشتن را در آتش انتقام نیفكند، یا آنكه با فرد اندیشمند و خیر خواهی دوست باشد، آن عالم ، مصلحت او را تذكر دهد و به كظم غیظ تشویقش نماید و از دست زدن به كارهای خطرناك منعش كند و اگر هیچ یك از دو نباشد، بعید نیست كه وسوسه افراد نادان او را به پرتگاه سوق دهد و به گناه آلوده اش نماید. در زمان ائمه معصومین علیهم السلام این قبیل وسوسه ها كم و بیش از ناحیه افراد نادان القا می شد و دوستداران اهل بیت برای تشخیص وظیفه ، مطلب را با حجت خدا به میان می گذارند و امام با یك جمله آنان را راهنمایی می نمود و مصلحتش را خاطر نشان می ساخت .

قال رجل للصادق جعفر بن محمد علیهما السلام : انه قد وقع بینی و بین قوم منازعة فی امر و انی ارید ان اتركه فیقال لی ان تركك له ذل . فقال علیه السلام انما الذلیل الظالم . (82)

مردی به امام صادق (ع ) عرض كرد: بین من و خانواده ای بر سر موضوعی منازعه روی داده ، من می خواهم نزاع را ترك گویم ، اما به من گفته می شود كه ترك نزاع برای تو ذلت است . امام (ع ) با عبارتی كوتاه فرمود: ذلیل ظالم است ، یعنی به وسوسه ها اعتنا نكن و به نزاع و درگیری خاتمه ده .

تزلزل اساس عدل

امام سجاد (ع ) پس از درخواست حلیه صالحین و زینت متقین از بسط عدل سخن می گوید و سپس عرض می كند:

و كظم الغیظ و اطفاء النائرة : بار الها! موفقم بدار كه فوران غیظ را فرو نشانم و شعله های سوزان غضب را خاموش كنم . درخواست كظم غیظ و اطفای نایره پس از گسترش عدل از این نظر است كه اعمال خشم می تواند اساس عدل را متزلزل كند و انسان عادل را به گناه و تجاوز وادار سازد. و كظم غیظ موجب تسكین غضب و مصونیت عدل و سالم ماندن عادل از ناپاكی و گناه می گردد. امام سجاد (ع ) عملا و علما برای فرو نشاندن هیجان درونی خشم ، شایستگی و صلاحیت دارد، اما از نظر عمل ، به شرحی كه توضیح داده شد، او انسانی است حلیم و بزرگوار و در طول زندگی مكرر با ناملایمات و رویدادهای هیجان زا و خشم انگیز مواجه گردید، نه تنها كظم غیظ نمود بلكه خطاكار را بخشید و مورد احسانش گردید، نه تنها كظم غیظ نمود بلكه خطاكار را بخشید و مورد احسانش قرار داد به گونه ای كه عمل آن حضرت برای كسانی كه ناظر جریان بودند شگفت آور و اعجاب انگیز بود. اما از نظر صلاحیت علمی ، او امام معصوم ، حجت خداوند، و آگاه به تمام دقایق قرآن شریف و تعالیم دینی الهی است .

خطرات ناشی از غضب 

كسانی كه از آموزشهای امام در بسط عدل بهره برده و تربیت شده اند اگر در موقعی دچار خشم شوند امامی كه خود در حد اعلی از مزیت كظم غیظ برخوردار است می تواند آنان را به فرو نشاندن خشم درون امر كند و اگر نادانهایی بخواهند وسوسه كنند و شخص خشمگین را به انتقامجویی وادارند و بگویند: سكوتت مایه ذلت است ، امام با منطقی عالمانه و مستدل سخن می گوید، خشمگین را قانع می كند و از برون افكندن غیظ مصونش می دارد، اگر شخص برافروخته و غضب آلود موقع كظم غیظ و فرونشاندن هیجان باطنی در دسترس امام نباشد تا به او تذكر لازم را بدهد و غیظش را تسكین بخشد و در نتیجه ، خشم درونی وی برون افتاد، درگیری آغاز گردد، و شعله های غضب و انتقامجویی زبانه كشد، امام (ع ) در این مرحله نیز از خداوند درخواست توفیق می كند تا بتواند آتش مشتعل غضب را خاموش كند و هر چه زودتر به آن صحنه خطرناك پایان بخشد. البته خاموش كردن شعله های غضب از كظم غیظ به مراتب مشكلتر است زیرا در موقع شدت غضب ، طرفین درگیر خود را از یاد می برند، عقلشان سخت تیره می شود، خیر و صلاح خود را نمی فهمند و گفته های خیر خواهان و صلاح اندیشان را نمی شنوند.

عن علی علیه السلام قال : شدة الغضب تغیر المنطق و تقطع مادة الحجة و تفرق الفهم . (83)

علی (ع ) فرموده : غضب شدید منطق را تغییر می دهد، ارتباط مواد حجت را با هم قطع می كند و موجب پراكندگی فهم و فكر می گردد

برادری اوس و خزرج 

اوس و خزرج دو قبیله بزرگ مدینه بودند و در عصر جاهلیت همواره با یكدیگر اختلاف و نزاع داشتند و گاهی به روی هم شمشیر می كشیدند و كار به قتل و خونریزی منتهی می شد. پیمبر بزرگ اسلام صلی اللّه علیه و آله به نبوت مبعوث گردید، آیین الهی خود را عرضه نمود و مردم را به دین خدا دعوت كرد، هر دو قبیله آن را پذیرا شدند، به رسول اكرم (ص ) ایمان آوردند، و از برادری و محبت دینی برخوردار گردیدند و در كنار هم با كمال صفا و صمیمیت زیست می نمودند. ولی این پیوند دوستی برای یهودی های مدینه سنگین و گران بود و از آن رنج می بردند.

به یاد انداختن دشمنی ها

روزی یكی از سالخوردگان یهود به نام شاس بن قیس در جمعی از اصحاب رسول گرامی از اوس و خزرج گذر كرد و دید آنان در یك مجلس ، گرد هم نشسته و در كمال صمیمیت و برادری با یكدیگر سخن می گویند. او می دانست كه این دو قبیله در جاهلیت با هم دشمن بودند و از اینكه در پرتو اسلام اینچنین با هم ماءنوس و مهربان اند سخت ناراحت و خشمگین شد. با خود گفت كه این دوستی و محبت برای ما غیر قابل تحمل است . به جوانی از یهود كه همراهش بود دستور داد برود و در مجلس آنان شركت كند و روز بغاث را به یاد آنان بیاورد و بعضی از اشعار آن روز را در مجلس بخواند. بغاث روزی است كه پیش از اسلام قبیله های اوس و خزرج در آن روز به جان هم افتادند و جنگ سختی كردند و تلفات سنگینی دادند. جوان یهودی وارد مجلس شد، از روز بغاث سخن گفت و طبق دستور، ماءموریت خود را انجام داد. یاد آوری آن روز خاطرات گذشته را بیدار كرد و آتش خشم اوس و خزرج را مشتعل نمود، به هیجان آمدند، در همان مجلس ، نزاع درگرفت تا جایی كه بعضی از افراد دو قبیله با یكدیگر گلاویز شدند، یكی گفت : ما حاضریم صحنه بغاث را تكرار كنیم ، دیگری گفت : ما نیز حاضریم صحنه بغاث را تكرار كنیم ، دیگری گفت : ما نیز حاضریم . فورا تصمیم گرفتند. فریادهای مسلح شوید! مسلح شوید! به هم آمیخت و سرزمین حره به عنوان نبردگاه معین شد و هر دو گروه به راه افتادند. خبر این تصمیم در شهر پیچید و افراد هر قبیله با سرعت به جمعیت خود می پیوستند و رفته رفته زمینه زد و خورد سخت و خونینی آماده می شد. جریان امر به اطلاع رسول اكرم (ص ) رسید. حضرت به معیت جمعی از اصحاب كه در حضورش بودند حركت كرد و خیلی زود خود را به آنان رساند.

پیامبر (ص ) و خاموش كردن فتنه 

فقال یا معشر المسلمین ! الله الله ، ابدعوی الجاهلیة و انا بین اظهركم بعد ان هداكم الله تعالی الی الله الاسلام و اكرمكم به و قطع عنكم امر الجاهلیة و استنقذكم به من الكفر و الف بینكم ترجعون الی ما كنتم علیه كفارا (84)

فرمود: ای مسلمانان ! آیا به كشاكش دوران جاهلیت گراییده اید با آنكه من در میان شما هستم . پس از آنكه خداوند شما را به دین اسلام هدایت كرد، موجبات عز و عظمتتان را فراهم آورد، پیوندهای جاهلیت را از شما برید، از كفر نجاتتان داد و بین شما ایجاد الفت و محبت كرد؟ آیا می خواهید روشهای جاهلیت را در پیش گیرید و به كفری كه قبلا گرفتار آن بودید برگردید؟

سخنان نافذ پیامبر (ص ) 

سخنان رسول اكرم (ص ) آنان را به خود آورد و دانستند كه این افكار شیطانی نقشه خائنانه ای است كه دشمن آنان طرح كرده است . شمشیرها را به زمین افكندند، دست محبت به گردن هم انداختند، اشك ریختند، اظهار ندامت نمودند، مراتب اطاعت خود را به رسول اكرم (ص ) اظهار داشتند و در معیت آن حضرت از نیمه راه حره برگشتند و خداوند با لطف خود آتش فتنه شاس بن قیس را خاموش كرد.

نجات اوس و خزرج 

اگر خبر هیجان اوس و خزرج در آغاز گفتگوی بغاث به رسول اكرم (ص ) می رسید حضرت همان موقع در جمع آنان شركت می كرد، با سخنان نافذ خویش غیظشان را فرو می نشاند و نمی گذاشت با هم گلاویز شوند و مسلح گردند، ولی خبر این قضیه موقعی به پیمبر رسید كه هر دو قبیله سلاح برداشته و راه حره را كه برای زد و خورد گزیده بودند طی می كردند و در واقع نایره غضب زبانه كشیده بود و اگر پیشوای اسلام نمی رسید عده ای كشته یا مجروح می شدند و در آتش خشم می سوختند. خوشبختانه پیمبر گرامی در لحظات نهایی و پیش از وقوع خطر در محل حضور یافت و اوس و خزرج را از سیه روزی و بدبختی نجات داد، آنان كه برای زد و خورد به حره می رفتند اگر بر اثر تربیت و تعلیم پیشوای اسلام به مقام عدل نایل شده بودند با اعمال غضب و كشتن و مجروح ساختن یكدیگر جامه پر افتخار از برشان بیرون می شد و لباس ننگین ظلم جایگزین آن می گردید.

خلاصه ، فرموده امام سجاد (ع ) در این قسمت از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است ابتدا از كظم غیظ نام برده و می خواهد به پیشگاه خداوند عرض كند: بارالها! اگر كسانی بر اثر گسترش تعالیم اسلام و بسط عدل از اخلاق حمیده و سجایای انسانی برخوردار گردیدند و به مقام رفیع عدالت نایل آمدند در صورتی كه دچار هیجان درونی و غیظ باطنی گردیدند و در معرض گناه واقع شدند مرا موفق بدار كه آنان را دریابم و موجبات كسب و فیضشان را فراهم آورم و نگذارم خشم باطنشان ظاهر شود، به آتشی سوزان مبدل گردد، و ناپاكی و گناه به بار آورد. امام (ع ) پس از كظم غیظ از اطفای نایره اسم برده و می خواهد در پیشگاه خدا عرض كند: بارالها! اگر هیجان باطنی آنان از حد كظم غیظ بگذرد و خشم درون برون افتد و غضب همانند آتش فروزان گردد موفقم بدار كه آن آتش را خاموش كنم پیش از آنكه دامنگیر افراد شود و حوادثی تلخ و گناه آلود به بار آورد.

درس خودسازی 

بموقع است كه در پایان بحث امروز نكته ای را به عرض شنوندگان محترم برسانم . دعای مكارم لاخلاق صحیفه سجادیه از نظر پرورش سجایای انسانی كتاب تربیت است ، اگر ما این دعای شریف را تنها به عنوان دعا بخوانیم البته از اجر خواندن دعا و ذكر باری تعالی بهره مند خواهیم شد اما اگر آن را علاوه بر قصد دعا و ذكر الهی به عنوان دستور انسان سازی و فرا گرفتن تعالیم اسلام بخوانیم و روی هریك از جملاتش دقت كنیم و تصمیم بگیریم خویشتن را بر وفق آن بسازیم قطعا علاوه بر اجر دعا از پاداش مهمتر از آن یعنی فرا گرفتن دین الهی و تعلم مكارم اخلاق نیز بهره مند خواهیم بود. خدمت به مردم در مكتب قرآن شریف از صفات حمیده و خدمتگزاران خلق در صف خوبان و نیكان قرار دارند.

عن علی علیه السلام قال : خیر الناس من نفع الناس . (85)

علی (ع ) فرموده : بهترین مردم كسی است كه نفعش عاید مردم گردد. می دانیم كه قدر و ارزش خوبی های مردم نسبت به یكدیگر متفاوت است ، مثل كسی كه در بیابانی سوزان ماشین خود را نگه می دارد و به تشنه بی حالی كه در كنار جاده افتاده آب می دهد و از خطر مرگش می رهاند، عملش از نظر معنوی و انسانی بمراتب بالاتر از كسی كه است كه در وضع عادی به تشنه ای آب می دهد، كسی كه بر اثر غضب دچار هیجان درونی شده ، اگر غیظش برون افتد و مشتعل گردد آتش فساد روشن می شود، همچنین كسی كه خشمش آشكار گردیده و شعله ور شده است اگر خاموش نشود می تواند برای خودش و دگران مصائب سنگین به بار آورد. شایسته است افراد با ایمان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام از دعای شریف مكارم الاخلاق درس بگیرند، از امام سجاد (ع ) پیروی كنند و انسان افروخته را یاری دهند، در مرحله اول غیظش را در ضمیرش فرو نشانند و با هر وسیله ممكن از بروز آن جلوگیری كنند، در مرحله دوم موجباتی فراهم آورند كه آتش غضبش خاموش شود تا خودش و بستگان و اطرافیانش از خطر رهایی یابند. خدمت به چنین انسانی همانند آب دادن به تشنه ای است در بیابان سوزان كه اگر به او نرسند و آبش ندهند عطش به حیات خاتمه خواهد داد.